از گذشته به آینده و از کلاسیک به مدرن

«پارت دوم»

« ترس»


لحظه به لحظه گام هایت را محکم بر می داشتی. می دانستی که اگر به درستی حرکت نکنی خواهی مرد. ترس نه از مرگ بلکه از دشمنانت بسیار بود و تو تنها می توانستی سلامتی ات را حفظ کرده و از کوچکترین ذرات برای حفاظت از خودت استفاده کنی. دندان های پر از خون، استخوانهایی که بیش از لباسشان مشخص بود و چشم های سفید رنگشان برای ترسیدن از آنها کافی بود. صدای ناله های آنها و خرکتشان برای هجوم به تو همه باعث ترس بیشترت می شد. سگ هایی که از بدنشان نیمی استخوان و نیمی گوشت مشخص بود به تو هجوم می آوردند و اگر غفلت می کردی با دندان های وحشتناکشان تکه تکه ات می کردند. 


ترس در قصه ی رزیدنت اویل اساسی ترین پایه بوده است. ترسی که امروز تنها از آن یک مشت ویروس مانده است. امروز زمانی که به جو داخل رزیدنت اویل نگاه می کنی تنها دشمنانی را می بینی که به ویروس های مختلف مبتلا شده و تنها باعث می شوند محیط بازی کمی شلوغ به نظر برسد گرچه اگر آنها هم نباشند تفاوتی وجود نخواهد داشت. در گذشته به رزیدنت اویل که ترس را در وجود فرد می انداخت به چشم یک گیم با داستان پیچیده و معما های دشوار و دشمنان سر سخت و خوفناک نگاه می شد ولی امروزه تنها از آن اسم و طرفداران رزیدنت اویل باقی مانده است.

گاهی به این فکر می کنم که شاید بهتر بود این بازی ها که هیچ ترسی را در پی ندارند با عنوانی غیر از رزیدنت اویل ساخته و منتشر می شدند تا حداقل به عنوان رزیدنت اویل ضربه ای وارد نشود. طرفداران رزیدنت اویل مثل مجنونی هستند که به پای لیلی نشسته اند ولی نمی دانند که لیلی نخواهد آمد. در واقع طرفداران رزیدنت اویل به امید یک رزیدنت اویل واقعی چشم به دستان کپکام بسته اند ولی کپکام حتی آنها را حس نمی کند.



سری عناوین رزیدنت اویل که از سوی کمپانی کپکام منتشر می شوند دارای یکی از بهترین سبک ها و داستان های فوق العاده بوده اند که امروز اثر کمی از آن باقی مانده است. امروز کمتر کسی را می توان یافت که در مورد برتری رزیدنت اویل نسبت به سایر بازی ها سخن بگوید ولی اصلا مهمترین نکته ای که کپکام فراموش کرده است این است که رزیدنت اویل نیازی به این ندارد که در بین پرفروش ترین بازی ها باشد بلکه به این نیاز دارد که انقلابی در داستانش و بازگشت به ریشه اش صورت گیرد.

زمانی که مشغول بازی کردن یکی از عناوین کال آف دویوتی هستید حس جنگیدن و نبرد را بدست خواهید آورد و اتمسفر بازی به گونه ای است گیمر را به جنگ و خشونت وا می دارد ولی چرا زمانی که در حال بازی کردن یکی از عناوین مدرن رزیدنت اویل هستید هیچ ترسی را احساس نمی کنید یا حداقل به گونه ای نمی باشد که شما از برداشتن گام هایتان نا مطمئن باشید؟

داستان بازی رزیدنت اویل از جایی شروع می شود که یک ویروس با عنوان تی ویروس در نزدیکی شهر راکون و در کوه و جنگل آرکلی پخش شده و بگونه ای عمل می کند که فرد مبتلا شده به موجودی با عنوان زامبی تبدیل می شود و برای زنده ماندن نیاز به گوشت دارد. حملات این زامبی ها در زمان های مختلف باعث مرگ خیلی از افراد و حاکم شدن ترس و وحشت در کل راکون سیتی می شود و ...

شاید یکی از مهمترین دلیل های وجود نداشتن ترس در سری بازی های رزیدنت اویل وجود نداشتن یک داستان جدید است. در داستان فوق که داستان ابتدایی رزیدنت اویل می باشد و داستانی در عصر خود جدید به حساب می آمده است که در زمان خود ترسی را در وجود فرد می انداخت ولی امروز چگونه است؟ زمانی که ما به داستان رزیدنت اویل 6 دقت می کنیم چه چیز جدیدی را (از نظر ترس) می توانیم بیابیم؟ از چه چیز در داستان بترسیم؟ از میتلا شدن 90 درصد مردم شهر به ویروس سی؟ یا از کشته شدن رئیس جمهور به دست لیان اس کندی؟ یا از وارد شدن فرزند آلبرت وسکر به داستان؟ از چه چیز بترسیم؟



 
ادامه دارد ...

نویسنده: وحید ردفیلد
منبع: بایوهازارد